گفت و گوی مفصل و خواندنی با محسن یگانه

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 20
نویسنده پیام
admin آفلاین


ارسال‌ها : 5
عضویت: 2 /10 /1390
سن: 19


گفت و گوی مفصل و خواندنی با محسن یگانه
مصاحبه با محسن یگانه نابغه تمام نشدنی موسیقی ایران :

مصطفی امامی: نابغه تمام نشدنی موسیقی ایران! این شاید بهترین و کوتاه ترین جمله ای است که می توان برای معرفی محسن یگانه به کار برد، پسر مهربان و کار بلدی که از ابتدا روی پای خودش ایستاده و با زحمت زیاد توانسته بعد از یک دوره که به عنوان خواننده زیر زمینی مطرح بود، امروز نام خود را به عنوان یکی از بهترین خوانندگان بعد از انقلاب معرفی کند. محسن زیاد گفت و گو نمی کند اما شاید این از خوش اقبالی من است که هر بار از او خواسته ام باهم گفت و گو کنیم پذیرفته است و دقایقی را با هم به گفت و گو نشسته ایم. محسن یگانه آنقدر سوژه خوبی هست که مصاحبه با او بهانه لازم ندارد اما اگر دنبال بهانه این گفت و گو هستید، انتشار قلب یخی با صدای او فکر می کنم کافی است. این گفت و گو شاید یکی از کامل ترین مصاحبه های خالق ” سکوت ” است که در آن از همه جا برایمان گفته است، از قلب یخی بگیرید تا حباب و …

ترانه قلب یخی عوض می شود…
• از قلب یخی برایمان بگو، کِی آقای لطیفی و طباطبایی را دیدی و چه شد که پذیرفتی برای قلب یخی بخوانی؟
متاسفانه هنوز سعادت دیدار آقای لطیفی را نداشته ام اما با آقای طباطبایی از سال ۸۶ آشنایی دارم. چند وقت پیش بود که آقای طباطبایی در مورد قلب یخی با من صحبت کردند، واقعیتش را بخواهی وقتی پیشنهاد قلب یخی به دستم رسید در ابتدا دوست نداشتم این کار را انجام دهم و قرار بر این بود که خواننده های جوانی را که حس می کنم توانایی خواندن تیتراژ این مجموعه را دارند معرفی کنم و برایشان آهنگ کار بسازم که متاسفانه مورد تایید قرار نگرفت. در نهایت تصمیم گرفتم این کار را بخوانم تا به نوعی ساختار شکنی هم در کارهایم انجام دهم. همانطور که می دانی خیلی از کارهایی که تا الان اجرا کرده ام مثبت نبوده، ولی ترانه های قلب یخی کارهای مثبتی هستند و این برایم تجربه جدیدی محسوب می شود.

• فکر میکنی اجراهای موفقی که در این مدت داشتی باعث شد عوامل قلب یخی به سراغت بیایند؟
نه، مهم ترین دلیلی که آقای طباطبایی پیشنهاد قلب یخی را به من دادند ” رگ خواب” بود، چون جوی که در کنسرت های من هست را ایشان ندیده بودند. “رگ خواب” برای من یک پیشرفت محسوب میشد، این آلبوم هم نسبت به آلبوم قبلی ام گامی رو به جلو بود و هم نسبت به بقیه آلبوم هایی که آن زمان در بازار بود بهتر بود. ترک های خوب در این آلبوم زیاد بود اما قطعه ” سکوت” با استقبال عجیب و غریبی مواجه شد و بعد از ” نشکن دلمو” که واقعآ همه گیر شده بود، توانست در بازار موسیقی کشور همه گیر شود و مطرح شد. فکر می کنم آقای طباطبایی، بیشتر به خاطر همین قطعه ( سکوت ) پیشنهاد قلب یخی را به من دادند.

• قبول کردن این کار ریسک محسوب نمی شد؟
به هرحال فصل اول قلب یخی با صدای مازیار فلاحی منتشر شده بود و شروع این کار با آهنگ های مازیار جا افتاده بود و امضای ایشان پای کار بود، مازیار یکی از دوستان خوبم است اما من شاید نوع موسیقی ما باهم متفاوت است و به همین دلیل برایم سخت بود که ” قلب یخی ” راقبول کنم اما در نهایت این ریسک را کردم و خدارو شکر جواب هم داد اما به نظر خودم تیتراژ پایانی چندان خوب از آب در نیامد.

• از چه لحاظ خوب نبود، ترانه، تنظیم، آهنگ…؟
اول از همه تنظیم، تنظیم این کار متعلق به خودم بود که فکر می کنم اشتباه بود. قرار بود شهاب اکبری این آهنگ را تنظیم کند، ما در آن برهه زمانی قرار بود دو قطعه کار کنیم، یکی تیتراژ پایانی قلب یخی و دیگری تیتراژ یکی از سریال های ماه مبارک رمضان و به خاطر این که انرژی ها تقسیم شود تصمیم گرفتیم شهاب آن قطعه را تنظیم کند و من هم ترانه قلب یخی را تنظیم کنم. علی ثابت هم در آن زمان درگیر کارهای مربوط به کنسرت های من بود و در نهایت همه چیز دست به دست هم داد تا خودم آن ترانه را تنظیم کنم. البته این را هم برای اولین بار می گویم که ترانه تیتراژ قلب یخی در حال عوض شدن است و به زودی ترانه جدید جایگزین ترانه قبلی می شود.
( شاید وقتی که شما این مصاحبه را می خوانید شاهد یکی از تغییرات در تیتراژ قلب یخی بوده باشید.)

• یک مقدار بیشتر در مورد این تغییر ترانه تیتراژ برایمان می گویی؟
تا پایان فصل دوم قلب یخی، دو بار تیتراژ پایانی تغییر خواهد کرد و به احتمال بسیار زیاد خودم هم در یکی از قسمت هایش حضور خواهم داشت.

• برای خواندن قطعات کوتاهی که روی برخی از سکانس ها می بینیم مثل کاش، امیدی که نمی بازم و… سکانس های مربوطه را دیدی و بعد قطعه را ساختی؟
برای خواندن تیتراژ اهل رفتن سر صحنه فیلمبرداری یا نشستن پای میز مونتاژ نیستم. مثلاً برای خواند تیتراژ “آسمان همیشه ابری نیست” آقای پوررحمان خلاصه کلی داستان را در سه صفحه برای من نوشتند و برداشتی که از این خلاصه داستان داشتم باعث ساخت تیتراژ این سریال شد. از آنجایی که زیاد سریال ها را دنبال نمی کنم فصل اول قلب یخی را هم موفق نشده بودم ببینم، اما در مورد قطعاتی که گفتی خیلی توضیح گرفتم و آن را ساختم.

• و قرار است که فصل سوم را خودت بخوانی؟
نه، آقای طباطبایی از من خواستند تا از الان روی ترانه های فصل سوم کار کنیم اما از ایشان عذرخواهی کردم. از الان به بعد اگر انرژی داشته باشم سعی خواهم کرد روی آلبوم جدیدم از آن استفاده کنم تا کیفیت آن مطلوب و قابل قبول شود.

• خواندن تیتراژ یکی از علایق خواننده هاست، تیتراژ هایی که تو خوانده ای اکثرآ با استقبال خوبی مواجه شده اند، برای قبول کردن خواندن ترانه سریال ها، چه نکاتی برایت مهم است؟
واقعیتش در این مساله یک مقدارغیر حرفه ای هستم! بیشترازاین که بخواهم به مسائل حرفه ای کار مثل این که چه کسانی در سریال بازی می کنند و کار چقدر احتمال دیده شدن دارد، دلی به مساله نگاه می کنم. در مورد قلب یخی واقعآ به اینگونه مسائل توجه نکردم.

• در مورد قطعه ” مثل یک پروانه ” که برای قلب یخی خواندی و اتفاقاً کار نو و جدیدی هم بود برایمان بگو.
نمی دانم این تراک چه مشکلی داشت که در ابتدا مورد تایید قرار نگرفت اما خوشبختانه در نهایت در سریال از آن استفاده شد و مورد توجه قرار گرفت، خودم هم این قطعه را بیشتر از بقیه کارهایی که برای قلب یخی خوانده ام دوست دارم. هنوز هیچ کس متوجه نشده است که ملودی ابتدایی این آهنگ صدایی است که خودم با دهانم اجرا کرده ام و گیتار الکتریک نیست.

به کجای آسمون خیره شدی…!
• در دو آلبوم گذشته ات، آهنگ های اول آلبوم خیلی خوب بود و با استقبال خوبی هم مواجه شد. در مورد “حباب” شنیده ام که سرآلبومی ات یک قطعه شش و هشت، نزدیک به فضای آهنگ های بندری است. لطفاً در این مورد برایمان توضیح بده.
این ایده خوبی بود وقرار بود که به عنوان سر آلبومی از آن استفاده کنم اما نظرم عوض شد و آهنگ ” نمیشه” را به عنوان آهنگ اول “حباب” انتخاب کردم. البته آهنگی که به آن اشاره کردی در آلبوم هست و در ژانر خودم یک کار جدید محسوب می شود، این کار آنطور که تو گفتی شبیه به آهنگ های بندری نیست اما نوع کلماتی که در ترانه آن استفاده شده کامل جدید است و به شدت محاوره ای است. اینقدر این ترانه عامیانه است که شاید وقتی برای اولین بار آن را گوش کنید نسبت به آن گارد منفی خواهید گرفت.

• در مورد ” نمیشه”، مثل دو آلبوم قبلی این بار هم با یک آهنگ اکتیو آلبوم را آغاز خواهی کرد؟
نه، برخلاف ” نفس های بی هدف” و ” رگ خواب” ، ” نمیشه” یک آهنگ آرام است. همین امروز داشتم به این موضوع فکر می کردم که یک هنرمند، چه کوچک و چه بزرگ به اندازه خودش با ایده های خودش بالا می آید. من هم از این قاعده مستثنی نیستم، آلبوم نفس های بی هدف به خاطر این که شش قطعه اش قبلآ لو رفته بود، ایده نویی نبود. “رگ خواب” هم اگر جواب داد به خاطر ایده خودم بودم و خوشبختانه مورد توجه هم قرار گرفت. خب الان چرا این کار را نکنم و به ایده هایی که دیگران بهم می دهند دل ببندم؟ حالا در “حباب” هم تصمیم گرفته ام یک آهنگ آرام ترانه آغازین آلبوم قرار دهم و مطمئن هم هستم که این کار جواب خواهد داد.

• محسن تو اینقدر آهنگ های غمگین داری که شاید خیلی ها تو را به دپریشن متهم کنند، از این موضوع نمی ترسی؟
نه، اما در “حباب” آنقدر آهنگ های غیر غمگین و جدید وجود دارد که می ترسم بعد از انتشار آلبوم متهم شوم به بازاری کار کردن (خنده). چند کار در این آلبوم وجود دارد که خواندن برایم ریسک محسوب می شود ولی نسبت به موفقیت این قطعات امیدوارم.

• و چرا ” حباب” را برای اسم آلبوم انتخاب کردی؟
حباب در مورد آدم های مغرور است. سوپراستارهایی که از دور خیلی دل می برند اما از نزدیک… چهره هایی که گذشته و حال اشان باهم متفاوت است. مردم سرمایه اصلی یک سوپر استار هستند ولی متاسفانه خیلی ها مردم را فراموش می کنند واز دست دادن مردم هم یعنی از دست دادن همه چیز! ” به کجای آسمون خیره شدی که غرورت داره کورت می کنه…” این آغاز قطعه حباب است که در آن به همین مسائل اشاره کرده ام.

• زمان انتشار آلبوم کِی هست؟
واقعاً نمی توانم زمان خاصی را برای انتشار “حباب” اعلام کنم. دفعه قبل هم گفتم که شاید “حباب” یک میوه زمستانی باشد. الان دچار یک تبنلی شده ام و الان که دارم با تو صحبت می کنم مدت هاست کاری برای خودم نکرده ام. ( اگر دشمنان اجازه بدهند و انرژی ام را به جای آلبوم در جنگ با بدخواهان استفاده نکنم آلبوم هم به موقع و هم با کیفیت منتشر خواهد شد.)

• و بازهم فقط از ترانه های خودت استفاده کردی؟
آره، در مورد ترانه فکر می کنم هنوز حرف برای گفتن دارم و فعلاً از ترانه های خودم استفاده می کنم.

• در مصاحبه قبلی که با هم داشتیم از اختلاف ات با علی ثابت گفتی، این اختلاف در چه زمینه ای بود و آیا الان که داریم با هم صحبت می کنیم حل شده یا نه؟
خدارو شکر اختلاف نظری که بین من و علی به وجود آمده بود حل شد. این اختلاف بر سر آلبوم جدیدم نبود و بیشتر به دلیل اجراهای زیادی بود که دراین مدت داشتیم. وقتی پرکارترین خواننده باشی خب یک مقدار شرایط سخت تر می شود. در این مدت اجراهای زیادی داشتیم اما برای یک مدت می خواهم تعداد اجراهایم را کم کنم چون واقعاً از لحاظ جسمی دیگر نمی کشم.( میدونی که چند سال پیش قلبم را عمل کردم) به هرحال مشکلات من و علی ثابت حل شده است و فکر می کنم از این جا به بعد و با حل شدن اختلاف نظرها راحت تر و بهتر می توانیم کار کنیم.

• محسن فکر نمی کنی یک مقدار سر خودت را شلوغ کرده ای؟ مثلا چرا به جای این که خودت کار تنظیم را انجام بدهی، از کسی مثل سیروان در کارهایت استفاده نمی کنی؟
احتمال زیاد با سیروان هم کار خواهم کرد چون سیروان یکی از دوستان خوبم هست. البته این را هم بگویم که اسامی برای من مهم نیست، اگر می گویم با سیروان کار خواهم کرد به این دلیل است که سیروان کارش را بلد است. سیروان آدمی است که برای کاری که می کند ارزش قائل است و برای خوب شدن کار انرژی می گذارد و به همین دلیل اگر قرار باشد با هم کار کنیم حتماً یکی از بهترین قطعات را به او خواهم سپرد.

دوستی ما حرمت دارد…
• در مورد آلبوم خاص، صحبت هایی شنیده میشد مبنی بر این که عوامل تهیه این آلبوم در نظر داشتند که یک قطعه را تو و محسن چاوشی به صورت مشترک اجرا کنید اما تو قبول نکردی، تایید می کنی؟
نه، هیچ صحبتی در این مورد با من نشده و اصلاً قرار نبود که من و محسن چاوشی در این آلبوم قطعه مشترکی بخوانیم. خودم دوست دارم که یک قطعه مشترک با محسن چاوشی بخوانیم اما معتقدم الان وقت این کار نیست. فکر می کنم محسن چاوشی هم الان غیر از این فکر نمی کند. در ضمن دوست ندارم کارهایی که در گذشته من و محسن انجام میدادیم صرفا به عنوان ابزاری برای مانور تبلیغاتی دوستان باشد.

• هنوز هم می گویی با محسن چاوشی مشکلی نداری؟
اگر هم مشکلی داشته باشیم چه دلیلی دارد آن را جار بزنیم؟ آنطور که همه فکر می کنند ما با هم دشمن هستیم، اینطور نیست. تا به حال دیده ای که من پشت سر محسن صحبت کنم یا محسن در مورد من صحبت کند؟ دوستی من و محسن آنقدر حرمت دارد که ترجیح می دهیم که بین خودمان حل کنیم.

• دلیل مشکلات شما انتشار ” مگه بت نگفته بودم…” نیست؟
نه،ما در مرور زمان از هم فاصله گرفتیم،به دلیل بیشتر شدن دغدغه های کاری و شخصی!این هم می تواند یکی از اتفاقات تاثیر گذار بر روابط ما باشد. اما تمام داستان این نیست. بیشتر این مشکلات به دلیل دخالت دوستانی بود که نام برخی از آنها را هم در همین مصاحبه آوردیم، که حرف هایی که من نزده بودم را از قول من پیش محسن بردند و از محسن هم حرف های برای من نقل کردند که او نگفته بود و به نوعی آتش بیار معرکه بودند.

• چرا چاوشی در کنسرت های تو تا حالا شرکت نکرده است؟
محسن تا به حال در چه کنسرتی شرکت کرده است؟

• خب تو فرق داری، حتی یک بار هم روی استیج گفتی نمی دانم چرا هر وقت کنسرت میگذارم محسن چاوشی مسافرت است و نمی آید…
خب این یک شوخی با محسن بود و گفتم تا به گوشش برسد، من همیشه محسن را به کنسرت هایم دعوت کرده ام اما دیگر نمی توانم آن را به زور به کنسرت بیاورم که!

به دنبال سلیقه مخاطب می روم
• به نظرم چند وقت است داری به سمت ارائه کارهای متفاوت حرکت می کنی، نمونه اش همین ” نمیشه” که نسبت تمام آهنگ های slow که تا به حال شنیده ام فضایی متفاوت داشت.
مثلاً قرار بود این بار زیاد در مورد آلبوم جدیدم توضیح ندهم (خنده)اما جداً به نظرت کارهای slow ما این روزها شبیه بهم نشده اند؟ ما وحشتناک در گیر تکرار هستیم… خب من برای چه هنرمند شده ام؟ برای این که بیایم و یک برهه زمانی خودم را تکرار کنم و پول دربیاورم و بروم؟ مثل خیلی ها که آمدند و رفتند و هیچ اسمی هم ازشان باقی نیست؟ خب اینطور کار کردن برای من لذتی ندارد. من هم از این قاعده مستثنی نیستم و فکر می کنم در بعضی جاها دچار تکرار شده ام مثلآ ترانه ای که برای قلب یخی خواندم به نظرم کار تکراری بود و جالب این که داشتم دقیقآ آن را مثل تیتراژ ” آسمان همیشه ابری نیست” می خواندم و بعد متوجه اشتباهم شدم و اصلاحش کردم، یا ” فداکاری” آنطور که می خواستم از آب در نیامد.

• اما خیلی از خواننده ها با ارائه کارهای شبیه به هم و تکراری هوادارنشان را حفظ می کنند.
من نمی توانم به این شکل کار کنم. ۱۹ سالم بود که اولین کارم پخش شد، از آن موقع به بعد دایره واژگان، نوع نگاه کردنم به مسائل مختلف، فکرم، خلاقیتم و… را به خاطر جامعه ای که در آن زندگی کردم تغییر پیدا کرده است و سعی کرده ام همه این موارد را رشد و پرورش بدهم. من آدمی نیستم که مخاطب را به دنبال خود بکشانم بلکه به دنبال سلیقه مخاطب می روم. ضمناً فکر می کنم همانطور که فکر من رشد کرده است فکر مخاطبم هم به مرور زمان بازتر و بالغ تر شده است.

• با توجه به روند حرکتی موسیقی که می بینیم، تو اگر عادی هم کار کنی بازهم در رتبه های بالای جدول موسیقی پاپ قرار خواهی گرفت، چه اصراری داری که کارهای نو و جدید ارائه کنی؟
من بهترین نیستم، بهترین بودن همیشه مقطعی است. من همیشه تلاشم را می کنم تا بتوانم بهترین باشم اما اگر بخواهم عادی کار کنم نمی توانم بهترین باشم، جاه طلبی یکی از ویژگی های یک سوپر استار است…

• نقطه ضعفی که ” رگ خواب” نسبت به ” نفس های بی هدف” داشت این بود که ماندگاری اش کمتر بود قبول داری؟
آره قبول دارم، دلیلش هم این است که بد خواندم. از یکسری افکت های ساده در خواندن استفاده کردم که این افکت ها تنبلم کرد.

• محسن تو الان بهترین کنسرتها را برگزار می کنی، آلبوم هایت هم در زمان خودشان یک سر و گردن از فضای موسیقی وقت، بالاتر بودند، اشباع نشده ای؟
چند وقت پیش این حالت برایم به وجود آمد اما من آدمی هستم که دوست دارم فضاهای جدید را تجربه کنم و همین موضوع باعث می شود که به پوچی نرسم. ببین موسیقی تمام شدنی نیست، دوازده نت داریم و با این دوازده نت هزاران هزار موسیقی می توان ساخت. چیز عجیبی نیست، یک محاسبه اوربیتالی ساده…

همه چیز که پول نیست… شبکه های مختلف
• چرا در برنامه های تلویزیونی شرکت نمی کنی، من شنیدم برای حضورت در برنامه سال تحویل شبکه های مختلف رغم بسیار خوبی پیشنهاد کرد اما قبول نکردی و نرفتی….
چون دوست داشتم سال تحویل در کنار خانواده ام باشم. دو سال بود که سال تحویل خانه نبودم، یک سال شبکه سه بودم و سال بعدی درکیش کنسرت داشتم. از اینکه عید را به فکر حاضر شدن برای حضور در تلویزیون یا هر برنامه دیگری باشم را نمی پسندم و دوست دارم حداقل عید در کنار خانواده و دوستانم باشم.

• به پولش نمی ارزد؟ تو نهایتاً پانزده دقیقه جلوی دوربین حاضر می شوی و در ازایش پول خوبی می گیری…
و در همین پانزده دقیقه می توانم یک شعر بگویم که شاید بعداً ۲۰۰ میلیون نصیبم کند، نه؟ اگر خدا بخواهد شک نکن این اتفاق می افتد. این که برای برخی دوستان رقم های ۴۰ میلیونی و ۳۰ میلیونی در رسانه ها اعلام می شود به نظرم واقعیت ندارد، تا آنجایی که می دانم برای حضورهیچ کس به اندازه من اصرار وجود نداشت ولی من خانواده ام را به پول ترجیح دادم و سال تحویل را در کنار خانواده ام سپری کردم.

• پس پول برای تو همه چیز نیست؟
نه، همه چیز پول نیست. اگر بدانی همین الان که داریم با هم صحبت می کنم اطراف من چه خبر است و من چه استرس هایی دارم واقعاً تعجب خواهی کرد. اما خدارا شکر من غیر از استعداد موسیقی که خدا لطف کرده و بهم داده است، هوش بالایی هم دارم، بیشتر از چیزی که همه از من متصور هستند انسان باهوشی هستم. البته امیدوارم خوانندگان این مصاحبه این جمله من را به عنوان خود شیفتگی قلمداد نکنند برخی اوقات گفتن واقعیت بهتر از شکست نفسی الکی است.

می توانم بهتر از این باشم…
• از حضور ستاره های سینما وتلویزیون در کنسرت هایت برایمان بگو، خیلی از ستاره ها دوست دارند که در کنسرت تو شرکت کنند.
خیلی از دوستان بازیگر بودند که بهشان علاقمند بودم اما زودتر در کنسرت دوستان دیگر دیدمشان و این علاقه از بین رفته است و به کنسرت خودم نرسیدند. این همان حبابی است که بهت گفتم، خیلی از ستاره هایی که از دور می بینیم خیلی خوب به نظر می آیند و وقتی از نزدیک آن ها را ملاقات می کنیم تمام تصوراتمان تغییر پیدا می کند. این مساله را خیلی دیده ام… مثلاً من پژمان بازغی را خیلی دوست دارم و اصلاً هم برایم مهم نیست که چقدر مشهور و مطرح است و چقدر می تواند برای کنسرت من بار تبلیغاتی داشته باشد،در کنسرت سیروان به دلیل علاقه ای که به پژمان داشتم کنار او نشستم و تا آخر برنامه همه با هم خوش و بش می کردیم.

• در مورد کنسرت های خارج از کشورت برایمان بگو، کنسرت های خارجی ات نسبت به کنسرت های داخلی کمرنگ تر بوده.
حدود چهار سال پیش بود که همراه فرزاد فرزین در کشور آلمان و هلند کنسرت مشترک برگزار کردیم، کنسرت هلند با استقبال فوق العاده ای مواجه شد و سالنی که هیچ کدام از خواننده های لس آنجلسی نتوانسته بودند پر کنند برای کنسرت ما پر شد، این کنسرت زمانی برگزار شد که من هنوز وارد سیستم موسیقی مجاز نشده بودم و داشتم مراحل اداری کسب مجوز را طی می کردم و در نتیجه کنسرت هلند خیلی به ضررم تمام شد اما در مجموع تجربه بسیار خوبی برایم بود، این کنسرت اعتماد به نفس من را به شدت افزایش داد و من متوجه شدم اگر بخواهم و تلاش کنم می توانم اتفاق های خوبی در موسیقی برای خودم رغم بزنم. فکر می کنی تا الان درخواست اجرای کنسرت در کشورهای خارجی برای من کم بوده؟ نه، درخواست های زیادی برای اجرا در اروپا و آمریکا داشته ام اما فکر می کنم الان وقتش نیست و از طرفی برای این کار عجله ای هم ندارم…

• تو آهنگ های کنسرتی زیادی داری، دلیل اینکه می گویی الان وقتش نیست، چیست؟
صبر من به این دلیل است که فکر می کنم باز هم می توانم بهتر از این باشم و کارهای بهتری تولید و ارائه کنم، اجازه بده آلبوم جدیدم منتشر شود، آن وقت فکر می کنم آنقدر تعداد آهنگ های خوب کنسرتی زیاد می شود که برای اجرای آنها در کنسرت دچار تردید شویم، الان بعضی از آهنگ هایم هست که می دانم اگر در کنسرت اجرا نشوند هم مشکلی پیش نمی آید اما بعضی از آهنگ ها هستند که در همه کنسرت ها باید اجرا شوند.

• قرار نیست در نوع اجراهایت تغییر بدهی؟
چرا، کنسرت هایم به زودی دستخوش تغییرات زیادی خواهد شد اما به مرور زمان.

• این تغییرات در چه زمینه هایی است؟این تفاوت چگونه است؟
ببین مثال می زنم، به نظرت کنسرت سیروان نسبت به کنسرت های دیگری که رفته ای متفاوت نبود؟

• چرا…
خب من هم دنبال اینچنین تغییراتی هستم که کنسرتم نسبت به کنسرت بقیه دوستان متفاوت باشد. در کنسرت های بعدی ام تنظیم آهنگ هایی که اجرا می شود را تغییر خواهیم داد. در کنسرت بعدی اولین آهنگی که اجرا خواهیم کرد ” فداکاری ” خواهد بود. اما قبل از این که روی استیج بیایم مقدماتی توسط گروه انجام می شود که فکر می کنم تا به حال در کنسرت های دیگر آن را ندیده ایم. من در کنسرت قرار است که مخاطبم را به هیجان بیاورم و با کارهای جدیدی که در کنسرت هایم انجام خواهم داد به این موضوع نزدیک تر می شوم. شاید در کنسرتم پشت پیانو بنشینم و بخوانم… در کل مطمئن باش کنسرت بعدی ام پر از نکات جدید و متفاوت خواهد بود.

• حرف دیگری مانده که در مورد کنسرت ها برایمان بگویی؟
ببین ماهیچ برنامه ریزی مدونی برای برگزاری کنسرت جدید نداریم، به شخصه از لحاظ روحی و جسمی کم آورده ام و میخواهم کمی استراحت کنم. همانطور که گفتم مشکلات من و علی ثابت هم حل شده است و حالا با تمام نیرو به دنبال کارهای جدید و نو هستیم. از طرفی گروه موزیک هم تغییر پیدا خواهد کرد، چه گروهی که برای آلبوم می زنند و چه دوستانی که در کنسرت ها با هم همکاری داریم.

justyeganeh
• وبلاگ Justyeganeh وبلاگی است که زیر نظر خودت اداره می شود، درسته؟
بله، این وبلاگ یک مدیر مستقل دارد که مطالب آن زیر نظر خودم به روز می شود.
* فکر می کنم تمام نظراتی که در این وبلاگ درج می شود را مطالعه می کنی، حتی یک بار در یکی از کنسرت هایت دیدم که به صورت آنلاین داشتی نظرات را در پشت صحنه می خواندی. برایمان بگو که چرا این وبلاگ اینقدر برایت مهم است که تمام نظرات را به دقت می خوانی؟
این وبلاگ وقتی که هنوز به صورت مجاز فعالیت نمی کردم تاسیس شده است، وقتی دیدم که این وبلاگ مدیریت خوبی دارد و به بیراهه و حاشیه ها نمی پردازد فکر کردم می تواند به من کمک کند. نظراتی که در این وبلاگ درج می شود به من برای انتخاب مسیر کاری ام کمک می کند.

• و الان می خواهی از این وبلاگ فاصله بگیری؟
ببین من پس انداز خودم را کرده ام و تا آنجایی که می توانستم از این وبلاگ کمک گرفته ام اما الان تمام تمرکزم را روی خوب شدن ” حباب ” گذاشته ام. این روزها حتی کاری را برای آهنگ سازی قبول می کنم تا بتوانم روی آلبوم جدیدم متمرکز باشم. سر آلبوم ” رگ خواب ” دو ماه در خانه خودم را حبس کردم تا نتیجه آلبوم مورد قبول واقع شود. من در مورد آلبوم حباب تمام پیش بینی ها را از قبل انجام داده ام و نکته ای نیست که بخواهم در مورد آن نظر سنجی کنم. اسم آلبوم به نظرم اسب مناسبی است و نیازی به نظر سنجی ندارد.

میخواهم روی استیج راحت باشم…
• محسن می خواهم یک انتقادت در مورد کنسرت هایت بکنم، چرا اینقدر در انتخاب لباس هایی که در کنسرت می پوشی بد عمل می کنی؟ مثلاً در کنسرت قبلی یک شلوار جین با پیراهن سفید پوشیده بودی که زیاد خوش تیپت نکرده بود.
خب من در کنسرتی که قبل از این کنسرت برگزار شد یک کت و شلوار مشکی پوشیده بودم که از اندونزی خریده بودم، فکر می کنم تو هم موافق باشی که کت شلوار خوب و شیکی بود اما من موقع اجرا با آن راضی نبودم. ببین مثلاً اگر تو به یک عروسی می روی که همه توجه ها به عروس و داماد معطوف است تو باید تیپی بزنی که نظرها به تو جلب شود اما در کنسرت یک نور در سالن روشن است، آن هم روی من است و تماشاچی فقط من را روی صحنه می بیند. خب با این تفاسیر من چرا نباید لباسی را بپوشم که با آن راحت باشم و تمرکزم روی اجرای بهتر باشد. صادقانه می گویم که کنسرتی که کت شلوار پوشیده بودم واقعاً حرص خوردم چون واقعاً راحت نبودم.

• یعنی به عنوان یک سوپراستار برایت مهم نیست که خوش تیپ به نظر بیایی؟
نه اینطور نیست که برایم مهم نباشد، اما ترجیح ام این است که روی استیج راحت باشم. البته این را هم در نظر بگیر شاید شلواری که به نظر تو خوب نیست به نظر من شیک باشد، فکر می کنم هیچ کدام از لباس هایی که در کنسرت هایم پوشیده ام زننده نبوده اند و تویی که در سالن بودی را آزار نداده است.

• به بازی کردن خواننده روی استیج اعتقاد داری؟
اعتقاد دارم اما خودم را بازی می کنم و ادا در نمی آورم. در کنسرت های بعضی اوقات گیتار هم میزنم، خب من یک گیتاریست حرفه ای نیستم اما وقتی روی سن گیتار را میگیرم هیچ وقت سعی نمی کنم نشان دهم که توی مخاطب با یک گیتاریست حرفه ای رو به رو هستی بلکه هرچی بلد هستم ارائه می کنم. گیتار که میزنم خودمم، راه که می روم خودمم، خنده هایم دروغ نیست، اگر گریه کرده ام دروغ نبوده…

• اما بعضی جا در کنسرت می خندی در حالی که حال و هوای آن آهنگ با خنده ات سازگاری ندارد؟
بگذار یک چیز جالب برایت تعریف کنم، سر ضبط آهنگ ” سرتو بالا بگیر ” اتفاقات خنده داری در استودیو افتاد که خنده امانم را بریده بود اما وقتی این آهنگ را در خلوت گوش کنی گریه ات می گیرد. خب ببین اگر من در زمان ضبط این آهنگ می خواستم به دروغ ژست غمگینی بگیرم و به دروغ این آهنگ را با حسی غمگین می خواندم و حس خوشحالی ام را پنهان می کردم مطمئن باش این آهنگ نمی توانست اینطور مورد توجه قرار بگیرد و در خلوت گریه تو را دربیاورد. در کنسرت هایم هم به همین شکل است، من نمی توانم به دروغ بخندم یا به دروغ خودم را غمگین نشان بدهم. من اینطوری بزرگ شده ام که با دروغ مشکل دارم، چون اگر بخواهم در اجرای کنسرتم یک دروغ به مخاطبم بگویم باید تا انتها این روند را ادامه دهم و این اصلاً برایم خوشایند نیست.

کسب در آمد از مقدسات، نه!
• دوست داری در مورد پدرت صحبت کنیم؟
نه…

• چرا، فکر می کنی اگر این موضوع را باز کنی می گویند محسن از رانت شهادت پدرش استفاده کرده و امروز شده محسن یگانه؟
این جمله شماست، رانت نیست،ببین من برای رسیدن به موسیقی که الان دارم حسرت های زیادی را تحمل کرده ام و حالا دوست ندارم کسی فکر کند حتی گوشه کوچکی از موفقیت هایم به خاطر این موضوع بوده است. البته از آن طرف خیلی ها فکر می کنند من با فعالیت موسیقی که انجام می دهم نام پدرم را مخدوش می کنم. به همین دلیل هیچ وقت در مورد پدرم صحبت نکرده ام تا حرف و حدیثی به وجود نیاید…

• اما به نظرم اینطوری نیست، الان تمام مردم می دانند تو چه مشکلاتی را برای اینکه امروز یکی از بهترین خواننده ای پاپ شوی پشت سر گذاشته ای…
اینقدر از این موضوع با کسی صحبت نکرده ام که بعضی اوقات فراموش می کنم که فرزند شهید هستم. هیچ وقت به دنبال استفاده از امکاناتی که به عنوان فرزند شهید می توانم داشته باشم نبوده ام. من هنوز کارت بنیاد شهید ندارم، کارت فرزند شهیدی ندارم، من تابه حال هیچ بلیط نیم بهایی را نگرفته ام، حتی برای دانشگاه از سهمیه خانواده شهید استفاده نکردم و در دانشگاه آزاد شرکت کردم، برای معافیت سربازی هم از معافیت پزشکی استفاده کردم.

• تو پدرت را دیده ای؟
نه، من ده ماهه بودم که پدرم شهید شد، دقیقاً ده ماهه بودم، ۲۳ اردیبهشت ۶۴ به دنیا آمدم و ۲۳ اسفند ۶۴ پدرم شهید شد. عملیات والفجر هشت در منطقه فاو ایشان شهید شدند.

• آهنگی بوده که برای پدرت خوانده باشی؟
چند سال پیش این کار را کردم اما به نظر خودم کار خوبی از آب درنیامد، ” یکی رفت… یکی موند…” شعرش اینطوری بود… اما دیگر این کار را نمی کنم چون فکر می کنم هرچیزی که برای من مقدس است بهتر است پیش خودم محفوظ باشد. من یک قطعه برای امام زمام ( عج ) خوانده ام، (من در این مورد خیلی بیشتر از مساله شهادت پدرم حساسیت دارم) که فکر می کنم تمام طول آهنگ پر است از احساس خالص… “چشام تو رو ندید و گریه کردم/ راهمو نرفته بر می گردم/ فرشته ها داد میزنن توو گوشم/ یک کوله بار پر از گناه رو دوشم/ یکی میگه آخر راه پاشو/ اینجا خدا می بخشه بنده هاشو…” این آهنگ را هیچ کس نشنیده است، نه تیتراژ تلویزیونی اش کردم و نه گذاشتم پنجشنبه جمعه ها از رادیو تلویزیون پخش شود در صورتی که همین آهنگ می توانست درآمد زایی بسیار خوبی برایم داشته باشد، اما من هیچ وقت دوست ندارم از مقدساتم پول دربیاورم.

• حس ات نسبت به پدرت چگونه است؟
خیلی به تعارف بگویم که حس عجیب و غریبی نسبت به پدرم ندارم، این موضوع فکر می کنم منطقی هم هست چون من تنها چیزی که از پدرم به یادگار دارم دو تا عکس است، یکی عکسی که با عکس پدرم انداختم و یکی هم عکسی که با پدرم دستهایم را گرفته… هیچ چیز دیگری از پدرم ندارم. الان وجدانم راحت است که کاری نکرده ام که پدرم شرمنده باشد و تمام تلاشم را کرده ام که پیش پدرم رو سفید باشد.

دوست ندارم شادمهر را ببینم…
• در یکی از مصاحبه هایت خواندم که گفته بودی در ابتدای ورودت به عرصه خوانندگی به دنبال تقلید از صدای شادمهر بودی، درسته؟
آره، دلیلش هم علاقه شدیدم به صدای ایشان بود. شادمهر عقیلی همیشه خوب و با کیفیت کار می کند و موسیقی اش را دوست دارم، شادمهر را خیلی دوست دارم اما به خاطر موضوعی که در مورد حباب بهت گفتم هیچ وقت دوست ندارم که از نزدیک ببینمش.دوست دارم این علاقه با دیدار او از نزدیک خراب نشود.

• نسل تو اکثراً دوست داشتند که جایگاه شادمهر برسند…
من در مورد خودم می توانم بگویم که جایگاه شادمهر برایم هدف بود و فکر می کنم امروز جایگاه کم تر از شادمهر نیست.

• در مورد خواننده های جوانی که گفتی با آنها کار می کنی برایمان بگو…
یکی از آنها فرخ غریب نام دارد که خیلی ها با او آشنا هستند، یک آلبوم منتشر کرده است که با موفقیت همراه نبوده اما تمام کارهای آلبوم جدیدش را خودم دارم انجام می دهم، از تنظیم و ترانه بگیر تا آهنگسازی و میکس و مستر. حسین شریفی و مرتضی ارشاد دو نفر دیگر هستند که با آنها کار می کنم.

•این روزها خیلی ها هستند که وقتی آهنگ هایشان را گوش می کنم من را یاد تو می اندازند، مثل مرتضی پاشایی، نظرت در این مورد چیست؟
این برایم خیلی خوشحال کننده است، اینکه خیلی ها دوست دارند مثل من باشند برایم جالب است. البته این موضوع برایم یک تلنگر هم هست که آنقدر کار خودم را به دقت و با حداکثر کیفیت انجام دهم که ناگهان از غافله کسانی که می خواستند روزی شبیه به من شوند عقب نمانم.

آدم هایی مثل چراغعلی در کنار من جایی ندارند…
• در کنار رضا صادقی صدرالدین حسین خانی را می بینیم، در کنار بنیامین محسن رجب پور هست که به او کمک می کند، چراغعلی هم در کنار تو بود و تقریباً تمام کارهایت را به او محول کردی اما به یکباره از او جدا شدی…
مطمئنی همه کارها را او انجام می داد؟ شاید این اشتباه من بود که زیاد روی ایشان مانور دادم و تبلیغ کردم… متاسفانه یکی از نقطه ضعف های من همین بود در رابطه دوستی تا جایی که بتوانم عیب دوستانم را می پوشانم حتی اگر به ضرر خودم تمام شود.

• و هیچ وقت هم از دلیل قطع همکاری ات با او صحبت نکردی…
اختلافات به شدت زیادی باهم داشتیم و از یک جایی به بعد تصمیم گرفتم دیگر باهم همکاری نداشته باشیم… البته نمی دانم چطور ایشان توانستند بعد از فسخ قرارداد و طی دورانی که یکدیگر را ندیده ایم برایم جای سوال است که خودم پیگیر جوابش هستم، البته نه تنهایی، به همراه وکیلم…

• احساس من این است که چراغعلی این حس را دارد که او باعث درخشش تو شده است…
آره،ایشان به شکل عجیب و غریبی دچار این توهم شده بودند اما همه می دانند که من با زحمات خودم شدم محسن یگانه. من به جرئت می گویم که هیچ وقت لنگ هیچ کس نبوده ام و به کسی نیاز نداشته ام. نه به مطبوعات دلخوش کرده ام، نه به اینترنت و تلویزیون و ماهواره و… یک سوال از تو دارم، قبل از اینکه با چراغعلی کار کنم کسی او را می شناخت؟

• نه…
قبل از اینکه چراغعلی با من کار کند چی؟ کسی من را نمی شناخت؟

• چرا، آن موقع آهنگ هایت در اینترنت بود و اسمت به گوش میخورد..
خب پس تکلیف معلوم است دیگر…

• پس چرا اینقدر روی اسم چراغعلی مانور دادی و برایش تبلیغ کردی؟
دوستی زیادی که در کار به وجود آمد باعث شد این اشتباه را مرتکب شوم. این اشتباه را هم دیگر تکرار نکردم و نخواهم کرد. الان من با علی ثابت همکاری دارم، علی آدم هنرمندی است که زحمت زیادی هم می کشد اما هیچ وقت ندیده ای که من روی علی ثابت تبلیغ کنم… ببین آدم هایی مثل چراغعلی زیاد کنار من نمی مانند، مطمئن باش!

• یکی از روزنامه ها در مورد بحث تو و چراغعلی که در بک استیج کنسرتی که در سالن نمایشگاه بین المللی اتفاق افتاده بود نوشته بود…
اول این را بگویم که مشابه این اتفاقی که برای من و ایشان افتاده است بین او و فرزاد فرزین هم افتاده است، اگر قرار باشد کلاهبرداری اتفاق بیافتد برای دیگران هم هست، پول پول است دیگر! مطمئن هستید که در کنسرت من آمده و کنسرت فرزاد نبوده؟ آدم هایی که صداقت در وجودشان از بین می رود حافظه اشان هم ضعیف می شود، همین!

و در مورد اسامی زیر نظرت را برایمان بگو:
محسن یگانه: بیچاره… (خنده)
علی ثابت: سخت کوش
فرزاد فرزین: فرزاد از پتانسیلی که دارد به خوبی استفاده می کند…
محسن چاوشی: خاطرات خوب
چراغعلی: خاطرات بد
بنیامین: نههههههههههههههههه!
مهدی مقدم: ازش ناراحتم
حباب: حباب نیست…
شهاب اکبری: با احساس و خوش دل

جمعه 02 دی 1390 - 21:43
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group